سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 129
کل بازدید : 1371587
کل یادداشتها ها : 280
خبر مایه


خشونت آقا محمد خان

 

آورده اند که: گاهی آقا محمد خان غش می کرد و در آن وقت هوش و حواسش را از دست داده و بیهوش می شد. اتفاقاً روزی در اطراف کرمان و در حین شکار از جماعت دور افتاده و اسبش در باتلاقی فرو رفت

 

و در این هنگام دچار غش شد. در همین وقت یکی از غلامان او سر رسید و خان را از گل بیرون کشید و بالای سرش ایستاد تا به هوش آمد. آقا محمد خان چون به هوش آمد ابتدا از دیدن وی بالای سرش دچار هراس شد، اما وقتی متوجه موضوع شد، از وی تشکر کرده وعده ی انعام به او داد. و به وعده ی خود نیز وفا کرد. اما گویا غلام آن پاداش را در برابر آن خدمت ناچیز دانسته و برای همین هر وقت به حضور شاه می رسید مدام به صورت خان نگاه می کرد. تا بالاخره خان غضبناک شد و دستور داد تا چشمهای وی را کور کردند. اما بعد از کرده پشیمان شد و دستور داد تا حقوق وی را دو برابر کردند و برای بقیه ی عمر نیز او را از خدمت معاف کردند.

                                                  ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، صفحه 51.

 

 

خست آقا محمد خان

 

نوشته اند که: وقتی به دلیل خطایی جزیی حکم کرد که گوش مرد فقیری را ببرند و بعد شنید که بیچاره به میر غضب می گفت که اگر همه ی گوشش را نبرد چند قرانی به او خواهد داد. آقا محمد خان وی را صدا زد و گفت که اگر مبلغی را که به میر غضب پیشنهاد کرده ای دو برابر کنی و به خود من بدهی من ترا می بخشم. بیچاره دهقان فکر کرد که خان شوخی می کند و او را بخشیده است. برای همین جلوی خان به خاک افتاد و پس از تشکر قصد رفتن کرد. اما هنوز قدمی برنداشته اطرافیان شاه به او فهماندند که این خواسته ی خان شوخی نبوده و وی باید آن مبلغ را بپردازد.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ