هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند
.عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه
.بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش
نادرشاه افشار پس از بخشیدن دوباره تاج و تخت هند به "محمد شاه گورکانی" پادشاه هندوستان ، خواست یکی از دختران او را به همسری نصرا? میرزا دومین پسر خود درآورد . از سویی دیگر دستور تشکیل جلسه با شکوهی از اندیشمندان و خردمندان هند را در کاخ پادشاهی داد . محمد شاه گورکانی پس از دیدن آن همه از دانشمندان کشورش در کاخ اش به پادشاه ایرانزمین گفت تا کنون هیچ گاه این همه اندیشمند و خردمند در کاخ ما دیده نشده بود . نادرشاه خندید و به او گفت اگر گوشت به حرف خردمندانت بود ، من هم اکنون در حال جنگیدن با سپاه یاغی عثمانی بودم و مرا به هند چکار ؟ ...
نصرا? میرزا فرزند نادر به پدر گفت چه لزومی بود در روز مراسم ازدواج من این همه عالم اینجا بیاید و پدر دستی بر شانه اش گذاشت و گفت تو باید اینها را ببینی و بشناسی اینها بهترین دوستان تو هستند . ارد بزرگ اندیشمند کشورمان می گوید : (چه فریست زندگی را ، آنگاه که برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟ ) .
گفته می شود پس از بازگشت سپاه پیروز ایران از هند ، محمدشاه گورکانی دستور داد بخشی از کاخ اش ، محل همیشگی درس و بحث اندیشمندان هندی باشد ...
ارزشـمـنـد تـریـن کـلـمـات زنـدگـی!...
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند
.عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه
.بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش
نــکـتـه هـای تــربـیـتـی و مشاوره ای
در برابر انتقادات :
اگر نادرست بود، بی اعتنا باشیم.
اگر غیر منصفانه بود، عصبانی نشویم.
اگر از روی نادانی بود، لبخند بزنیم.
اگر عادلانه بود،از آن درس بگیریم.
شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .
به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .
سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .
ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .
ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید : در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .
پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند . به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ : "برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید ."
ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود .
چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف
آبادان
آذر شهر
آمل
اراک
اصفهان
اندیمشک
انزلی
اورمیه
اهر
اهواز
ایذه
ایرانشهر
بابل
بابلسر
باختران
بندر امام
بندر ترکمن
بندر عباس
بهشهر
تنکابن
جیرفت
خرمشهر
دامغان |
عبادان
دهخوارقان
محمود آباد
عراق عجم – سلطان آباد
اسپانه – سپاهان
صالح آباد
بندر پهلوی
رضائیه
ارسباران
ناصری
مال امیر
بم پور
بارفروشان
مشهد سر
کرمانشاه(?)
بندر شاهپور
بندر شاه
گمبرون
اشرف
شهسوار
سبزواران
محمرّه
صد دروازه |
ری
زابل
زاهدان
ساری
سبزوار
سلماس
سوسنگرد
شادگان
شاه آباد غرب
شهر کرد
فردوس
قائم شهر
قمشه
کاشمر
گرگان
مشهد
مهران
میانه
میشان
هشترود
همدان
هویزه
یزد |
راقس
نصرت آباد
دزداب
طوسان سیاه
بیهق
شاپور
دشت آزادگان - دشت
فلاحیه
هارون آباد
ده کرد
تون
شاهی – علی آباد
شهرضا
ترشیز
استر آباد
سناباد
منصور آباد
میانج
هفاچیه
آذران
هگمتانه
حذیره
گت |
وی در خانوادهای از طبقات پایین جامعه به دنیا آمد. امیر کبیر کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده قائم مقام سپری کرد. او از هوش سرشاری برخوردار بود.
امیر در کودکی هنگامی که ناهار فرزندان قائم مقام را میآورد، برای باز پس بردن ظروف در حجره میایستاد و آنچه معلم به ایشان میآموخت، فرامیگرفت. روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمد و هر چه از آنان پرسید، ندانستند. اما امیر جواب داد.
قائم مقام پرسید: تقی تو کجا درس خواندهای؟ وی گفت: روزها که غذای آقازادهها را میآورم، ایستاده میشنوم. قائم مقام انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد. به او گفت چه میخواهی؟ وی گفت: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائم مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او نیز بیاموزد.
پدر وی، میرزا هدایتالله آشتیانی معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره ناصری و مادرش ملک تاج خانم، فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایبالسلطنه ایران بود.