سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 41
کل بازدید : 1371058
کل یادداشتها ها : 280
خبر مایه


 

موضوع:مکاتب سیاسی

 

موضوع:مکاتب سیاسی

ناسیونا لیسم:

 

تعریف:ناسیونا لیسم   nationalism  که در فارسی به ملی گرایی ملیت پرستی و قومیت تجمه شده به معنای اصلت دادن به تعلقات قومی و ملی است یعنی انسان به جهت پاره ای تعلقات از قبیل سرزمین و زندگی مشترک ‚ قانون‚خون و نژاد مشترک و مانند آن خود را از دیگران جدا شمرده و به قوم و ملتی خاص متعلق بداند توجه خود را به تامین منافع ملی حتی  اگرمستلزم زیان دیگران هم باشد و معطوف گرداند ناسیونا لیسم دارای مراتب و درجات گونا گون است حداقل آن از ناسیونا لیسم به معنا ی علاقه مندی به سرزمین و ملیت خود بی ان که جدایی از دیگران را در بر داشته باشد شروع شده و تا ناسیونا لیسم تند و خشن که تبدیل به شووینیسم1 می شود ادامه می یابد ناسیونا لیسم وقتی  ریشه نژادی پیدا می کند و با ان تو?م می شود نظام هایی چون نازیسم المان و فاشیسم ایتالیا  و صیهیونیسم را به وجود می یاورد که محور آن اعتقاد به برتری نژادی و حق سیادت بر دیگران تشکیل می دهد

 

 

1.شوینیسم : حالت افراطی ناسیونا لیسم است ریشه ی این اصطلاح به معنی شووین (  Chavin) نام سربازی در قشون ناپلئون بود که علاقه ای وافری به ناپلِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِئون و ملیت خود داشت بعدها اصطلاح شوینیسم به معنای گرایش افرطی و جاذبه ی تعلقات قومی یعنی ناسیونا لیسم تند و خشن به کار رفت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

تاریخچه ی پیدایش

 

گرچه علاقه به سرزمین آباء و اجدادی در بین بشر سابقه ای بس طولانی دارد اما ناسیونا لیسم به معنای فوق پس از رنسانس در جو سیاسی –اجتماعی اغلب کشور های اروپایی به وجود امد و در قرن شانزده هم به دست نیکلو ماکیاویل  ایتالیا و ژان بدن فرانسویی تقویت شد و در قرن هیژده دوران رشت خود را تی کرد و در قن نوزده به اوج خود رسید در نیمه ی دوم قرن هیژدهم با وقوع انقلاب کویر فرانسه که عصیانی علیه طرز فکر اشرافی کهن بود در اثار نویسند گان و سخنان  گویندگان توجه به توده ی مردم و ملت پیدا شد اعلامیه حقوق بشر گر چه ظاهرا" مرز وملیتی نمی شناختو به همین علت در عرض یک ده به زودی از مرز های فرانسه گذشت و سراسر اروپا  را فرا گرفت اما پس از چندی ملت های دیگر به خصوص آلمان ها به صوری بودن آن  پی بردن و لذا به دفاع ازملیت خود در مقابل فرانسه برخاستند" فیخته تز" ملت المان" به عنوان یک واحد واقعی به تفکیک ناپذیر را مطرح کرد بعد از او افراد دیگری مثل "شارل موراس" و "بارس" به تدوین افکار ناسیونالیسم پرداختن و تا آنجا پیش برد که برای مجموعه ی ملت یکشخسیت واقعی حاکم بر شخصیت و اراده ی فرد قائل شد و سرانجام این شخصیت را در وجود دولت پیاده کرد

 

 

در زمینه ی چنین افکار و نظراتی بود که رژیم های توتالیتر و مرامم نازی در آلمان و فاشیسم در ایتالیا پدید آمد از ان پس سرار قرن نوزدهم تا نیمه ی اول قرن بیستم دوران ظهور و بروز و تکامل افکار ناسیونا لیستی در جوامع اروپائی شد.

در دنیای اسلام و بخصوص در ممالک عرب زبان ‚ در مقابل تهاجم استعماری غرب ‚ واکنش مسلمین بیشتر به شکل نهضت های ناسیونالیستی بود .نویسندگان مسلمان در قرن نوزدهم مانند طهطاوی‚ عبدالله ندیم مرصافی ومحمد عبده از ناسیونا لیسم به عنوان سنگری برای حفظ استقلال و آزادی دربرابر تجاوز خارجی استفاده می کردنند و آن را با اصطلاح وطنیه یا میهن پرستی مترادف می دانستند به هر حال تذکر این نکته لازم است که رواج افکار ناسیونا لیستی در کشورهای اسلامی از آثار اشنایی این ملل با اروپا است و سابقه ی آن حد اکثر به قرن هجدهم می رسد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظریه های ناسیونالیستی

 

 در مورد این که چه عامل یا عواملی سبب به وجود آمدن احساس ملی یا وجدان وشور جمعی در میان عده ای از انسانها می شود و یک واحد سیاسی یا ملت را می سازد نظریه های مختلفی ابراز شده است که گاه با یکدیگر متضاد و متناقض است یوهان هردر و یوهان فیخته معروف ترین نمایندگان مکتب ناسیونالسم آلمانی در تکوین شخصیت ملی هر قوم عوامل زبان و تاریخ را از همه برتر شمرده و بخصوص زبان را نمودار جوهر روح ملی و هویت جداگانه ی هر ملت دانسته اند ناسیونالیسم فرانسه پیروی از ارنست رنان بزرگترین نماینده ی ناسیونلیسم فرانسه در قرن نوزدهم  بر آن است که ان چه سبب می شود که یک فرانسوی یا المانی خود را به ملت فرانسه یا آلمان وابسته بداند تنها خواست و ارده ی خود اوست عده ای دیگراز جمله فوئر باخ به اهمیت ویژه و نقش تعیین کننده ی "محیط طبیعی " و "مرز وبوم " در تکوین ملیت ت?کید ورزیده اند بنا براین معمارهای کلاسیک که در تکوین و پیدایش ملیت در نظر گرفته می شوند عبارتند از :خاک ,نژاد,زبان,تاریخ و بلاخره خواست و اراده بنابراین ملاک های مذکور که عموما" از طرف نظریه پردازان مغرب زمین به عنوان مایه های ملیت زکر شده اند همگی عناصر ونشانه های نخستین برای تعریف ملت های موجود و تمیز آن ها از یکدیگر است و حد اکثر در پاره ای از مبارزات  رهائی بخش و استقلال طلبانه می توانند به طور موقت نقش مثبت داشته باشند اما به علت این که این عوامل جنبه ی صوری و ظاهری دارند و از جهاتئ انسانی و معنویی فاقد ارزش هستند لذا هرگز نمی توانند موجد روح ملیت و شعور جمی باشند به طوری که منتهی به پیدایش وحدتی فرا گیر در بین آحاد انسانی شود اما به هر حال ت?کید بر این عوامل مانع اتحاد ملتها براساس پیوند های اصیل انسانی گردیده است پیوند هایی که بسی برتر از عوامل صوری و ظاهری بوده و ریشه در اعماق فکر و اندیشه و یا قلب و روح انسانها دارند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ